به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ گفتگوی جایگاه نفت در توسعه ایران چهارشنبه ۲۴ خرداد ماه در برنامه زاویه برگزار شد. در این برنامه حسن سبحانی استاد اقتصاد دانشگاه تهران و نماینده ادوار پنجم، ششم و هفتم مجلس که به عنوان کارشناس در برنامه حضور یافته بود، به بیان دیدگاههای خود در ارتباط با این موضوع پرداخت.
سبحانی در بخشی از این برنامه با اشاره دیدگاهی که نفت را یک بلا و عامل سیهروزی میداند گفت: نفت یک منبع انرژی است، ارزش بالایی دارد و فراوردههای زیادی از آن به دست میآید. بنابراین منطقا نمیتواند چیز بدی باشد. مساله اینجاست که کشورهای توسعه یافته بهتر از توسعه نیافتهها از این نعمتهای طبیعی استفاده کردهاند، نه اینکه علت توسعه پیدا نکردن کشورهای توسعه نیافته، نفت باشد. باعث تاسف است که گاها از جانب روشنفکران و افراد تحصیل کرده چنین اظهاراتی شنیده میشود.
استاد دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: آنچه که تعیین کننده است ساختارهای توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی است. کشوری که دارای ویژگیهای توسعه یافتگی است از امکاناتش به واسطه فراهم کردن عوامل دیگری مثل بهرهوری، کارآمدی، نیروی انسانی متخصص، نظم اجتماعی و... شرایطی را فراهم کرده که از نفت بهرهمندیهای بیشتری داشته باشد. کشورهایی که تجربه بلند مدت توسعه ندارند و منفعل از توسعه یافتهها هستند، قاعدتا امکانات و ظرفیتهای کافی برای بهره بردن حداکثری از امکانات و داشتههای مادی و انسانی خود را ندارند. اقتصادهایی که سهم عمدهای از بودجه دولت از نفت تامین میشود اقتصادهای نفتی هستند و چون در کشورهای توسعه یافته این وابستگی کم است نفتی تلقی نمیشوند. یک نکته درباره ایران این است که اقتصاد ملی ایران نفتی نیست، اقتصاد دولت ایران نفتی است. سهم ارزش افزوده نفت از اقتصاد ملی ایران زیر ۲۰ درصد است، اما بودجه دولت ممکن است حدود ۵۰ درصد نفتی باشد.
سبحانی افزود: در کشوری مثل کشور ما از نفت و گاز همواره در ایجاد زیربناها مانند جاده، بندر، سد، نیروگاه، تاسیسات، دانشگاه و... استفاده شده است. زیربناها از لوازم اصلی رشد اقتصادی هستند. بنابراین نفت موثر بوده از این جهت که در زیربناها کمک کرده است. حال اگر انحرافات و عدم استفاده درستی برای بخشی از نفت به عمل آمده باشد میشود جداگانه بحث کرد، اما به هرحال این زیربناها زمینه رشد اقتصادی را فراهم میکنند و به نیروی انسانی و امکانات برای خلق ثروت، فرصت میدهند. این تولید و انباشت ثروت به تدریج تغییراتی در کیفیت زندگی مردم ایجاد میکند که نام این تغییرات توسعه است.
وی همچنین اظهار داشت: توسعه یافتگی به مثابه یک سیبی است که در بهار بعد از گردهافشانی به اندازه یک عدس است و مثلا صد روز طول میکشد تا سیب کامل بشود. تصور سیبی که رنگ پوستش مانند روز ۹۵ ام و حجمش مثل روز ۲۰ام باشد اساسا غیر ممکن است؛ چون اینها در تعامل با هم مراحل صیرورت سیب را تجربه میکنند. جامعه توسعه یافته بر اساس این مثال، مثل سیب رسیده است. همه چیزش تغییر میکند: فکر، ذهنیت، زندگی و... . نفت و مواد اولیه پیشاتولید هستند و به شرط اینکه درست هدایت شوند در خدمت توسعه قرار میگیرند. یک مشکل کشورهای توسعه نیافته این است که بعضا فکر میکنند این تغییرات را میشود خریداری و اقتباس کرد، در حالی که در غرب این یک فرایند همه جانبه دهها و صدها ساله بوده است. کشوری که عجله در این مسیر داشته باشد بد و ناهماهنگ تصمیم خواهد گرفت و اولویتها را رعایت نخواهد کرد. بنابراین میبینیم که در برخی کشورها توسعه حالت غیرطبیعی و نامتوازن دارد. ما باید بدانیم توسعه یافتگی به معنای مثل دیگران شدن نیست، به معنای اتکا به داشتههای خود و بهره بردن از تجربیات دیگران است.
نماینده مجلس پنجم، ششم و هفتم افزود: جامعه ایران که به دنبال دینی بودن و دینورز بودن است. تصور من از انقلاب اسلامی نیز همین است. برای این امر نباید فراموش کنیم که قطعا توسعه یافتگی شرط لازم است. من فرضم بر این است که در توسعه یافتگی تا حد زیادی عدالت نیز برقرار میشود، به عبارت دیگر عدالت و دینورزی قرین توسعه است. در فقر و نداری که دینورزی حاصل نمیشود. بنابراین اگر قرار است جامعه ما دینی باشد حتما باید توسعه پیدا کنیم. بنابراین نفت ما اگر در راستای این هدف بلند مدت نباشد به چه دردی میخورد؟ اصل ۴۵ قانون اساسی ما تکلیف این مساله را روشن کرده است. این اصل به انفال مربوط میشود و باید طوری ذیل این اصل قانونگذاری کرد که در راستای آن هدف باشد. متاسفانه جمهوری اسلامی در این ۴۵ سال اصلا لایحه چنین قوانینی را تدوین نکرده است، چون میخواسته مسائل جاری و کوتاه مدت خود مانند کسری بودجه را با نفت حل کند. ما در این زمینه کوتاهی کردهایم، برای همین می.بینیم هرسال در تبصره اول بودجه مینویسند رابطه شرکت ملی نفت با دولت.
سبحانی با توجه به مبحث انواع دولتها ادامه داد: دولت رانتی تعریف دارد.
میگویند اگر بیش از ۴۳ درصد درآمدش از منبع طبیعی باشد دولت رانتی است. اینهایی که میگویند اگر نفت نبود دولتها برای اداره خودشان باید مالیات میگرفتند و بنابراین مجبور میشدند زمینههای کار و خلق ثروت را فراهم کنند، به تئوری استبداد نفتی معتقدند. کار و تولید در پرتو سیاستگذاری دولتها و تلاش ملی حاصل میشود. درباره نفت عرض کردم ارزش افزوده نفت در ایران زیر ۲۰ درصد است. ۷۰- ۸۰ درصد شاغلان ما نیز در بخش خصوصیاند. یعنی بخش عمومی اشتغال زیادی ندارد و ارزش افزوده زیادی هم ندارد. بنابراین اقتصاد ملی ایران ضعیف است. اما چرا اینطور است؟ چون مدیریت اقتصادی کشور انگیزههای کار و تلاش برای مردم را تقویت نمیکند و افراد جذب بخشهای غیر مولد میشوند.